تو روي ني و من از تو چقدر فاصله دارم
و از خودم به خدا چون نمرده ام گله دارم
به جرم اينكه يتيمم مرا به بند كشيدند
و جان به لب شدم از بسكه زخم سلسله دارم
مخاطرات فراوان بين راه بماند
چه خاطرات بدي از مسير قافله دارم
براي سعي صفاي سرت و مروۀ جانم
تو فكر مي كني آيا توان هروله دارم
كجا روم به كه گويم هواي روي تو كردم
دلم گرفته مگر من چقدر حوصله دارم
به روي خار دويدن كجا و نيزه نشيني
مرا ببخش كه گفتم به پايم آبله دارم