::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 461
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
عنایات جواد الائمه-محمدرضا طاهری

عنایات جواد الائمه رو بخونید،خیلی عجیبه،بارها و بارها این نانجیب ها به اذیت و آزار این ذوات مقدسه پرداختند،مخصوصاً جواد الائمه رو از سنین خردسالی مأمون ملعون اذیت و آزار می كرد،اُم فضل ملعونه اومد پهلوی ملعون،شكایت آورد،اینقدر بدگویی از آقا جواد الائمه كرد،تاریخ نوشته،مأمون ملعون،مست لایعقل بود،شبانه از خانه بیرون شد،سوار بر اسب،شمشیر در دست،وارد حجره ی جوادالائمه شد،با خیال باطل خودش،شمشیر آنقدر بر بدن نازنین آقا جوادالائمه زد،دخترشم داره میبینه،دخترش با اینكه خودش اومده تحریك كرده بابارو،ترسید،گفت:عجب كاری بابام كرد،مست بود نفهمید،اگه هشیار بشه،شاید منم اذیت كنه،این طور تحریكش كردم،وقتی به هوش اومد گفت:بابا فهمیدی چیكار كردی،گفت:نه.گفت:وارد حجره ی جواد الائمه شدی با شمشیر،او را قطعه قطعه كردی،گفت:نه باورم نمیشه.چون بعد از اینكه آقا امام هشتم به شهادت رسید،همه ی مردم از مأمون برگشتند،دیگه نمی خواد خطای قبلش رو تكرار كنه،خادمش رو طلبید،گفت:ببینم من دیشب تو چه حالی بودم،گفت:امیر همینطور كه دخترت گفت:رفتی تو حجره ی جواد الائمه،با شمشیر بر پیكر جواد الائمه زدی،ترس بیشتر بر بدنش افتاد،گفت:برو یه خبری بیار ببینم چه خبری شده،وارد حجره ی جوادالائمه شد،دید آقا سر سجاده اش نشسته،خیلی خدا رو شكر كرد،برگشت،گفت:الحمدالله اونجور كه من دیدم جوادالائمه سالمه،اما دیدم دیشب چیكار كردی،گفت:بگید جوادالائمه بیاد،اكرام،احترام،حرفم اینه،آقا جوادالائمه،با وجود اینكه این نانجیب،دیشب مست وارد حجره اش شد،این جسارت رو كرد،گفت: مامون،می خوام یه حرزی بهت بدم،حرز منه، این حرز همرات باشه،هیچ موقع دشمن به تو آسیبی نمی رسونه،بعد تو بری در خونه جواد الائمه دست خالی برگردی...

یکشنبه 14 مهر 1392 - 01:03
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !