khadem
ارسالها: | 1291 |
عضویت: | 24 /10 /1390 |
تشکر کرده: | 1 |
تشکر شده: | 77 |
|
متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها-گریز شانزدهم
حیا و عفت حضرت زهرا (س) بقدری بود که از نابینا هم رو میگرفت . فرمود پدر جان !اگر او مرا نمیبیند من که او را میبینم . بوی مرا که استشمام میکند . مردم !حضرت زهرا (س) با این درجه از حیا و عفت چه حالی پیدا کرد ؛ هنگامی که آن نامرد در کوچه ای که دو نفر به سختی از کنار هم رد میشدند ؛ جلوی راه او را سد کرد ؟ چنان سیلی به صورت نازنینش نواخت که گوشواره ی حضرت از گوشش به زمین افتاد ....... تو ای ثانی همان هستی که ره بر مادرم بستی به یک ضربت تو بشکستی از او پهلو و از من دل چو دستان تو را دیدم ببستم چشم و لرزیدم صدای ناله بشنیدم خسوف ماه شد کامل تو دیدی مادرم تنهاست به دور از دیده ی بابا ست نگفتی طفل او این جاست غم مادر و را مشکل ندیدی خردسالم من ندیدی در چه حالم من ز غم بشکسته بالم من چسان او را برم منزل به محشر از توام شاکی کشم آهی ز غمناکی به یاد چادر خاکی که شد از اشک چشمم گل منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست انتشارات: صبح امید
|
|
دوشنبه 30 دی 1392 - 19:47 |
|