::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 187
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
زندگی نامه سید مرتضى (رحمه الله علیه)

سید مرتضى (رحمه الله علیه)

متوفاى ۴۳۶ ق.

ولادت

سید مرتضى در ماه رجب سال ۳۵۵ هجرى قمرى در شهر بغداد دیده به جهان گشود. نامش على فرزند «ابواحمد حسین» فرزند موسى بن محمد بن موسى بن ابراهیم فرزند امام موسى بن جعفر (علیه‌السلام) است که نسب او با پنج واسطه به امام هفتم (علیه‌السلام) می‌رسد. و کنیه‌اش ابوالقاسم است و پدر و مادرش نیز از افراد لایق آن روزگار بودند. پدرش حسین موسوى به «طاهر اوحد ذوالمناقب» معروف بود که منصب نقابت و رسیدگى به کار و زندگى سادات دودمان ابوطالب و مسئولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستى زائران خانه‌ى خدا را که از منصبهاى مهم آن روز بود به عهده داشت.[۱] مادرش نیز بانویى علوى نژاد و همنام حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها‌) زنى بزرگوار و دانشمند بود که شیخ مفید پیشواى شیعیان کتاب «احکام النساء» را به خاطر او تألیف و تدوین کرده است.[۲]

آغاز تحصیل

پیشواى شیعه «شیخ مفید» شبى در خواب دید حضرت فاطمه زهرا دخت گرامى پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) دست دو فرزندش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را گرفته, آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت:«جناب استاد! این دو پسران من هستند, به آنها علم فقه و احکام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهاى لازم و با اندیشه‌هاى مختلفى که گریبانگیر او بود به محفل درس خود که مسجد براثا واقع در محلّه‌ى شیعه نشین بغداد بود,آمد و پس از لحظاتى درس را شروع کرد. در کلاس درس مسأله خاصى پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولى چند لحظه پس از پایان درس دید زنى باوقار خاصى در حالى که دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانى که گویا از کنیزان او هستند همراهى می‌کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتى استاد فهمید که او فاطمه دختر ناصر کبیر است به احترام او از جا برخاست.

مادر دو فرزند (على و محمد) خطاب به استاد گفت: جناب شیخ! این دو بچه, پسران من هستند. آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فورى به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبیر شده بود براى آنان نقل کرد. سپس با کمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیشبرد آنان به درجات علمى و عملى همّت گماشت و آنچنان درهاى علوم و معارف اسلامى را به روى آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند.[۳]

استادان

سید مرتضى (علی) تا آن زمان که خود بر فراز کرسى استادى تکیه زد در نزد شمارى از پاکان عصر خویش براى فراگیرى علوم آسمانى به ادب زانو زد و بهره‌ها برد. در ذیل یادى از آن خداترسان عرصه‌ى علم خواهیم کرد.

۱ـ شیخ مفید(متوفى ۴۱۳ ق.): شخصیت ممتازى که به قول نجاشى فضل و برترى او در فقه, کلام , روایت, علم و وثاقت مشهورتر از آن است که توصیف و تعریف شود.[۴] او توانست شاگردانى بلند آوازه و نابغه و پرکار همانند شیخ طوسى و سید مرتضى را تقدیم جامعه اسلامى بدارد.

۲ـ ابومحمد هارون فرزند موسى تلعکبری(متوفى ۳۸۰ ق.): او دانشمند و فقیهى برجسته و کم نظیر بود و از جمله راویان مشهورى است که از مرحوم کلینى روایت نقل می‌کند.[۵]

۳ـ شیخ محمد صدوق(متوفى ۳۸۱ ق.): او از بزرگان و پیشتازان حدیث است که به قول شیخ طوسى وى دانشمندى بزرگ, پاسدار احادیث,‌آگاه به رجال و نقّاد اخبار بود که در میان قمی‌ها کسى در پاسدارى از علم حدیث و دانش زیاد همانند او دیده نشده است و حدود ۳۰۰ کتاب تألیف کرده است.[۶]

۴ـ حسین بن على بن بابویه برادر شیخ صدوق: او فقیهى بزرگوار و محدّثى شناخته شده است که از پدر و برادرش حدیث نقل کرده است.

در ردیف استادان سید مرتضى (رحمه الله‌ علیه) نام بزرگان دیگر هم به چشم می‌خورد که ما به موجب اختصار فقط به ذکر نام آنان که در کتاب ارزشمند الغدیر آمده اکتفا می‌کنیم: ۱ـ احمد بن على بن سعید کوفى ۲ـ محمد بن عمران کاتب مرزبانى ۳ـ ابویحیى ابن نباته ۴ـ ابوالحسن على بن محمد کاتب ۵ـ ابوالقاسم عبدالله بن عثمان بن یحیى ۶ـ احمد بن سهل دیباجی.[۷]

شاگردان

۱_ شیخ طوسی: وى پنج سال پس از ورود به بغداد (که مرکز گسترش علوم اسلامى و حوزه علمیه شیعه به شمار مى رفت) و استفاده از محضر استادان گرانقدر بوژه شیخ مفید _ با کمال تواضع در مجلس درس سید مرتضى حاضر شد و بیست و سه سال تمام از محضر این استاد وارسته علم و ادب آموخت و به مقام والایى رسید و شاگردان بسیارى تربیت کرد که گفته شده شاگردان مجتهد او از عالمان شیعه بیش از سیصد نفر بود و شاگردانش از علماى اهل تسنن بیش از آن بود که بتوان آن را شمرد.[۸]

۲_ ابویعلى سلّار دیلمی: او از فقهاى بزرگ شیعه و از شاگردان سید مرتضى و شیخ مفید بود و اصلش از دیلم (رشت امروز یا نواحى آن منطقه) است. از آنجا به بغداد هجرت کرد و از محضر آن دو استاد بزرگ دانش و معرفت را فراگرفت وتوانست فوق العاده مورد توجه استادش سید قرارگرفته، جانشین او در منصب قضا در شهرهاى حلب گردد.[۹]

۳_ ابوالصلاح حلبی: او از عالمان و فقیهان مشهور است. ابن شهرآشوب درباره او می­گوید: ابوالصلاح حلبى از شاگردان سید مرتضى است و کتابى دارد به نام «بدایه» در فقه و شرحى دارد بر کتاب ذخیره سید مرتضی.[۱۰]

۴_ قاضى ابن برّاج طرابلسی: او از فقها و دانشمدان و شاگردان مشهور سد مرتضى است که گفته شده سید مرتضى ماهانه هشت دینار که در آن زمان مبلغ بالایى بوده است _ به او شهریه می­داد و مدت بیست و سه سال تمام در طرابلس[۱۱] قضاوت مى کرد. از این رو به او قاضى طرابلسى گفته اند.

نام شمار دیگرى از شاگردان سید که در کتب معتبر آمده از این قرار است: شریف ابویعلى مروزی،محمد بن حسن بن حمزه جعفری ابوالصمصام، سید نجیب الدین موسوی، سید تقی رازی، ابوالفتح کراجکی، شیخ ابوالحسن سلیمان صهرشی، جعفر بن محمد دوریستی، ثابت بن عبدالله نباتی، شیخ احمد خزاعی، شیخ مفید ثانی، شیخ ابوالمعالى احمد بن قدامه، شیخ ابو عبدالله محمد فرزند على صلواتى و ابوزید فرزند کیابکى حسینى و ... .[۱۲]

حوزه درس سید

حوزه درس او ویژگیهایى داشت که به سختى مى توان نمونه آن را در درس دیگر عالمان یافت. از ویژگى مجلس درس او این بود که همه گونه افراد با هر عقیده­اى مى توانستند در محضر او حضور یابند و از علوم مختلفى که وى تدریس مى کرد استفاده نمایند. نقل شده زمانى مردى یهودى که از قحطى و تنگدستى رنج مى برد به حضور استاد رسید و از وى تقاضاى یادگیرى علم نجوم کرد. سید مرتضى با گشاده رویى تقاضاى او را پذیرفت و دستور داد هر روز مبلغى به او بپردازند. آن مرد یهودى مدتى در درس استاد شرکت کرد و زندگى خود را از طریق همان مبلغ گذراند و پس از گذشت مدتى نه چندان زیاد، تحت تأثیر عظمت و برخوردهاى مکتبى شریف مرتضى قرار گرفت و مسلمان شد.[۱۳]

مرحوم محدث نورى مى نویسد: «سید مرتضى _ قدس سرّه _ علوم زیادى را تدریس مى کرد[۱۴]». خصوصیت دیگر حوزه درس او این بود که به هر شاگردى به فراخور حالش شهریه می­پرداخت. نقل شده که این استاد بزرگوار به شاگرد ممتازش شیخ طوسى ماهانه دوازده دینار می­پرداخت.

ویژگى دیگر درس او این بود که بزرگان بسیارى در آن شرکت می­کردند، حتى گاهى استاد عالى قدرش شیخ مفید نیز در درس او حضور می­یافت. در این باره چنین گفته شده است: «تمام فاضلها و دانشمندان عرب و عجم از جملات او متحیر، تو گویى سیبویه همه زمانهاست و سحبان[۱۵] قرن چهارم، توأم با حکمت لقمان و زهد سلمان. وقتى در درس خواجه نصیر نام او برده شد مودبانه گفت: صلوات الله علیه! چون سید مرتضى به درس مفید حاضر گشتی، مفید به احترام او از جا برمىخاستى و گاه کرسى درس خود به او دادى و از بیان و تقریر او نشاط کردى و در جلو او بر روى مبارکش لبخند شادى زدی؛ که گویى سیماى معصومین بینى و گاه که به یاد خواب زهرا (سلام الله علیها) می­افتادى اشک شوق و محبت به گونه جارى ساختی.»

تألیفات سید مرتضی

خداوند متعال به سید مرتضى ذوق و استعدادى سرشار داده بود و او نیز از این نعمت بزرگ الهى به خوبى بهره­بردارى کرد و در نتیجه تلاش و کوشش درمدتى نه چندان طولانى هنرمندى صاحب قلم، شاعرى متعهد، مجتهدى عارف، محقّقی توانا، اسلام شناسى ورزیده و آگاه و خدمتگزارى لایق و دلسوز براى اسلام و مسلمانان گردید. او علاوه بر داشتن مسئولیتهاى مهم اجتماعى و تربیت شاگردان، تألیفات مهمى در زمینه فقه و اصول، تفسیر، علوم قرآن، کلام، حدیث و ادبیات به جامعه عرضه کرد که تعدادى از آنها در ایران و کشورهاى عربى چاپ و منتشر شده است و دانشمندان و ادبا از آن ها استفاده مى کنند.

مرحوم علّامه امینى در الغدیر نام ۸۶ اثر او را بیان کرده[۱۶] و مرحوم سید محسن امین نیز نام ۸۹ کتاب وى را برشمرده و آنها را ستوده است.

یکى از کتابهاى وى دیوان معروف او با بیست هزار بیت است. او علاوه بر مقام علمى و اجتهاد داراى ذوق شعر و ادب بود و در زمان ایشان غیر از برادرش سید رضى شاعرى همانندش نبود. کتاب دیگر او «امالی» است که در موضوع فقه و تفسیر و حدیث و شعر و فنون ادب است.

نکته مهمى که در تألیفات وى وجود دارد این است که در هر زمینه که وارد تحقیق شد سنگ تمام را گذاشته وآنچه در آن موضوع قابل بحث و تحقیق بوده بیان کرده است. از این رو بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت امام خمینى در مورد کتاب «شافی» که در بحث امامت نگاشته شده،‌چنین فرموده است: «کتاب شافى سید مرتضى علم الهدی(متوفى در سال ۴۳۶) که بهترین کتابها و مشهورترین مصنفات در این باب است در دسترس همه است؛ که هر چه متأخرین درباره امامت نوشتند، کمتر از آن است که در شافى سید مرتضى تحقیق کرده است.[۱۷]»

نکته دیگر اینکه تعداد زیادى از کتابهاى او درباره مسائل آن روز جامعه و بعضى از آنها در پاسخ به سؤالات افراد در شهرهاى مختلف آن ایام بوده است؛ همانند کتاب مسائل ناصریه، مسائل طرابلسیه، مسائل موصلیه، و … که نشان دهنده این است که آن بزرگواربا همه اشتغالات علمى و تربیت شاگردان، با مردم جامعه خود نیز ارتباط تنگاتنگ داشته و عالمى مردمى بوده است که به مسائل و مشکلات فکرى و اعتقادى آنان اهمیت مى داد و به آنها رسیدگى مى کرده است.

داناى هنرور در سخن دانشمندان

علّامه حلّى می‌گوید: «علم الهدى در علوم بسیارى یگانه بود. دانشمندان ما بر وفور فضل و دانش او اتفاق نظر دارند. در دانشهایى مانند علم کلام و فقه و ادب، از قبیل شعر و لغت و جز اینها بر همگان مقدم بود… شیعه از زمان وى تا عصر ما که در سال ۶۹۳ هجرى است از کتابهاى او استفاده کرده‌اند. او رکن طائفه (شیعه) و معلم آنهاست.[۱۸]»

علّامه بحر العلوم که خود سرآمد فقهاى شیعه بود، می‌نویسد: «على بن حسین… ابوالقاسم مرتضى علم الهدی، ذوالمجدین و صاحب الفخرین و الریاستین، مروّج دین جدش، سرور ثقلین در قرن چهارم،به روش پیشوایان برگزیده، او سرور علماى اسلام و پس از ائمه اطهار (علهم‌السلام) از همه کس برتر است. او دانشهایى گرد آورد که نصیب هیچ کس نشد واز فضایلى برخوردار گردید که او را از همه کس ممتاز گردایند، دانشمندان مخالف و موافق درباره فزونى فضلش اتفاق نظر دارند و به تقدمش بر تمامى دانشمندان پیشین و پسین معترف مى باشند.[۱۹]»

ابوالعلا معرّى در پاسخ افرادى که از او درباره سید پرسیدند، در ضمن دو بیت شعر عربى چنین گفت: «اى کسى که آمده اى تا درباره سیدمرتضى از من بپرسی، بدان که او از هر نقص و عیبى پیراسته است. اگر او را ببینی، خواهى فهمید که وجود همه مردم در مردى جمع، و روزگار در یک ساعت متمرکز گشته و جهان در یک خانه قرار گرفته است.»

وصیت تکان دهنده و عشق به نماز

سید مرتضى در وصیت خود چنین آورده است: «تمام نماز هاى واجب مرا که در طول عمرم خوانده ام به نیابت از من دوباره بخوانید.»

وقتى این سخنان از ایشان نقل شد نزدیکان و اطرافیان شگفت زده شدند و پرسیدند چرا؟ شما که فردى وارسته بودید و اهمیت فوق العاده اى به نماز مى دادید، علاقه‌مند و عاشق نماز بودید و همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز وضو گرفته،‌ آماده مى شدید تا وقت نماز فرا رسد،‌حال چه شد که این گونه وصیت می‌کنید؟!

سید در پاسخ فرمود: آرى من علاقه‌مند به نماز بلکه عاشق نماز و راز و نیاز با خالق خود بودم و از این راز و نیاز هم لذت فراوان می‌بردم، از این رو همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز لحظه شمارى می‌کردم تا وقت نماز برسد و این تکلیف الهى را انجام دهم و به دلیل همین علاقه شدید و لذت از نماز، وصیت می‌کنم که تمام نماز هاى مرا دوباره بخوانید، زیرا تصور من این است که شاید نماز‌هاى من صد در صد خالص براى خدا انجام نگرفته باشد بلکه درصدى از آنها به خاطر لذت روحى و معنوى خودم به انجام رسیده باشد! پس همه را قضا کنید چون اگر یک درصد از نماز هم براى غیر خدا انجام گرفته باشد شایسته درگاه الهى نیست و مى ترسم به همین سبب اعمال و راز و نیاز هاى من مورد پذیرش خداى منّان قرار نگیرد!

آری! اشتغالات علمى و اجتماعى و سیاسى او نه تنها جلو جلوه هاى عبادى و معنوى او را نتوانست بگیرد، بلکه او در این میدان هم گوى سبقت را از دیگران ربود و الگو قرار گرفت.

اینجاست که باید گفت:او به راستى «مرتضی» و بحق «شریف» بود که با گذشت زمان و ارائه کوششهاى افزون و حوادثى که در زندگى او پیش آمد و سبب شد که به نامها و القابى همانند: شریف مرتضی، علم الهدی، ذوالمجدین و ابوالثمانین[۲۰] مشهور گردید.[۲۱]

وداع با سید

سید مرتضى سرانجام پس از عمرى پربار و انجام کارهایى بزرگ و ارزنده در حدود هشتاد سالگى در روز یکشنبه ۲۵ ربیع الاول ۴۳۶ ق. در شهر بغداد به جوار حق شتافت[۲۲] و به دست «ابوالحسن نجاشی» و با کمک «محمد بن حسن جعفری» و «سلار بن عبدالعزیز» و دیگر شاگردانش غسل داده شد و سپس فرزندش محمد بر او نماز خواند و در خانه اش واقع در محلّه کرخ به خاک سپرده شد و بامرگ او یکى از چهره هاى درخشان قرن چهارم در بغداد افول کرد. پس از مدتى پیکر مطهر او به کربلا منتقل شد و در جوار جد بزرگوارش حضرت سید الشهداء (علیه السلام) در کنار قبر برادرش سید رضى در مقبره ابراهیم حجاب (نیاى بزرگشان) دفن گردید.

در کتاب «رجال بحر العلوم» آمده است: به من خبر رسید که بعضى از فرمانروایان روم ـ فکر مى کنم سال ۹۴۲ ـ قبر مرحوم سید مرتضى را کندند و دیدند که بدن او هنوز (بعد از پانصد سال و اندی) تازه است و زمین و خاک،‌آن را تغییر نداده و نقل شده که آثار حنا نیز هنوز در دستها و موهاى صورتش وجود داشته است.[۲۳]

--------------------------------------------------------------------------------

[۱] ـ مفاخر اسلام,‌علی دوانی: ج ۳, ص ۲۶۸.

[۲] ـ همان, ص ۲۶۷.

[۳] ـ فوائد الرضویه: شیخ عباس قمی, ص ۲۸۵,‌مفاخر اسلام,‌ج ۳, ص ۲۶۶.

[۴] - رجال النجاشی: احمد بن عباس نجاشی، ص ۳۹۹.

[۵] - روضات الجنات: میرزا محمد باقر خوانساری، ج ۶، ص ۱۱۹.

[۶] - شیخ حر عاملی: امل الآمل، ج ۲، ص ۲۸۳.

[۷] - الغدیر: علّامه امینی، ج ۱، ص ۱۷۰.

[۸] - روضات ا لجنات: ج ۶، ص ۲۱۹.

[۹] - همان: ج ۲، ص ۲۷۰.

[۱۰] - امل الآمال: ج ۲، ص ۴۶.

[۱۱] - طرابلس از شهرهای شام آن روز بوده که امروزه در شمال کشور لبنان است.

[۱۲] - الغدیر: ج ۴، ص ۲۷۰.

[۱۳] - اعیان الشیعه: سید محسن امین عاملی، ج ۸، ص ۲۴۱.

[۱۴] - فوائد الرضویه: ص ۲۸۵.

[۱۵] - خطیبی است که در فصاحت و بلاغت مشهور است. (ر.ک: لغتنامه دهخدا).

[۱۶] - الغدیر: ج ۳، ص ۲۶۵.

[۱۷] - کشف الاسرار: ص ۱۶۱.

[۱۸] - مفاخر الاسلام: ج ۳، ص ۲۷۲.

[۱۹] - همان: ص ۲۷۴.

[۲۰] ـ برای اطلاع بیشتر و علت شهرت او به این القاب به اصل کتاب مراجعه شود.

[۲۱] ـ ر.ک. سید مرتضی (پرچمدار علم و سیاست)،‌محمود شریفی: ص ۴۶و ۴۷.

[۲۲] ـ فوائد الرضویه: ص ۲۸۵.

[۲۳] رسائل الشریف المرتضی: ص ۳۹.

منبع: http://bazmeashk.blogfa.com/post/128

جمعه 27 مرداد 1391 - 08:57
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !