::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 155
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
وجود چه ویژگی هائی در انسان برای مقابله با حزب شیطان لازم است؟

سد دفاعی مقابل حزب شیطان

سۆال: وجود چه ویژگی هائی در انسان برای مقابله با حزب شیطان لازم است؟

شیطان

جواب: نخستین محور در خطبه دهم نهج البلاغه، تشبیه لشکر «طلحه» و «زبیر» به لشکریان شیطان است; امام علی(علیه السلام) مى فرماید: «آگاه باشید شیطان حزب خود را گرد آورده و سواره و پیاده هاى لشکرش را فرا خوانده است» (اَلا وَ اِنَّ الشَّیْطانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ، وَ اسْتَجْلَبَ خَیْلَهُ وَ رَجِلَهُ).

چگونه آنها لشکر شیطان نباشند در حالى که پیمانشان را با امامشان شکستند و به خاطر جاه طلبى دست به نفاق افکنى و ایجاد تفرقه در امّت اسلامى زدند و آتشى روشن کردند که گروه عظیمى در آن سوختند و خودشان نیز سرانجام طعمه آن آتش شدند!

تعبیر به «حزب» اشاره به هماهنگى اهداف آنها با هدفهاى شیطان است و تعبیر به «خیل» (سواره نظام) و «رجل» (لشکر پیاده)، اشاره به تنوّع لشکریان آنهاست.

در آیات قرآن نیز اشاره به حزب شیطان شده است آن جا که مى گوید: «اِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُۆا مِنْ اَصْحابِ السَّعیرِ»; (شیطان حزب خود را فقط براى این دعوت مى کند که از دوزخیان و اهل آتش باشند).(1)

در جایى دیگر اشاره به لشکر پیاده و سواره شیطان کرده و براى آزمایش انسانها، شیطان را مخاطب ساخته، مى فرماید: «وَاَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ»; (و لشکر سواره و پیاده ات را بر آنها گسیل دار)!(2)

این اخطارهاى مکرّر قرآن براى این است که اهل ایمان چشم و گوش خود را باز کنند مبادا در دام شیطان گرفتار شوند و در حزب او درآیند و در صف لشکر سواره و پیاده او قرار گیرند! ولى این سرنوشت شوم، دامان «طلحه» و «زبیر» و همراهان و همکاران و پیروان آنها را گرفت و به خاطر جاه طلبى و هواپرستى در این دام گرفتار شدند.

البتّه شیطان، حزب و لشکر سواره و پیاده اى به آن معنا که در اجتماعات امروزى و ارتشها معمول است ندارد ولى مى دانیم او دستیارانى از جنس خود و از جنس آدمیان براى اغواى مردم دارد و حتّى احزاب کنونى و لشکرهاى سواره و پیاده فعلى که در اختیار سلطه هاى ظالم و ستمگر است همان حزب شیطان و لشکر پیاده و سواره او هستند

سپس به بیان محور دوّم پرداخته، ویژگیهاى خود را بیان مى فرماید و مى گوید: «من آگاهى و بصیرت خود را همراه دارم، نه حقیقت را بر خود مشتبه ساخته ام و نه دیگرى بر من مشتبه ساخته است» (وَ اِنَّ مَعى لَبَصیرَتى: ما لَبَّسْتُ عَلى نَفْسى، وَ لا لُبِسَّ عَلَىَّ).

در حقیقت سرچشمه گمراهى هر کسى یک از سه چیز است: نخست این که بصیرت و آگاهى کافى نسبت به کارى که مى خواهد اقدام کند نداشته باشد و ناآگاهانه وارد معرکه اى شود که برخلاف رضاى خدا و فرمان حقّ است.

دیگر این که در عین آگاهى، هوا و هوسها حجابى بر دیده حقیقت بین، بیفکند و انسان را گرفتار اشتباه کند و چه بسیارند کسانى که از گناه بودن چیزى آگاهند ولى بر اثر وسوسه هاى نفس و انگیزه هاى شیطانى، مجوزهایى براى خویش درست مى کنند و گاه، آن گناه را به عنوان یک وظیفه واجب پنداشته، به آن آلوده مى شوند; و به گفته قرآن (وَ هُمْ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُون صُنعاً).(3)

تقوا

سوّم این که اجازه به شیاطین انس و جن بدهد که در او نفوذ کنند و حقیقت را مشتبه سازند. هیچ یک از این سه چیز در وجود مبارک آن حضرت راه نداشت چرا که تمام درهاى خطا و انحراف را از درون و برون به روى وسوسه گران بسته بود و با هوشیارى آمیخته با تقوا، حقیقت را آن چنان که هست در مى یافت و در سایه آن به پیش مى رفت.

از خطبه بالا این معنا استفاده مى شود که شیطان در برنامه اغواگرى خود تنها نیست بلکه لشکریانى دارد که در خطبه فوق به عنوان لشکر سواره و پیاده شیطان (خَیْل و رَجِل) تعبیر شده و همچنین دستیاران و هم مسلکانى دارد که از آن به حزب شیطان تعبیر شده بود و همان گونه که گفتیم این هر دو تعبیر در قرآن مجید آمده است (توجه داشته باشید که «خیل» گاه به معناى اسبها و گاه به معناى اسب سواران است و در این جا معناى دوّم منظور مى باشد).

در حقیقت سرچشمه گمراهى هر کسى یک از سه چیز است: نخست این که بصیرت و آگاهى کافى نسبت به کارى که مى خواهد اقدام کند نداشته باشد و ناآگاهانه وارد معرکه اى شود که برخلاف رضاى خدا و فرمان حقّ است

البتّه شیطان، حزب و لشکر سواره و پیاده اى به آن معنا که در اجتماعات امروزى و ارتشها معمول است ندارد; ولى مى دانیم او دستیارانى از جنس خود و از جنس آدمیان براى اغواى مردم دارد و حتّى احزاب کنونى و لشکرهاى سواره و پیاده فعلى که در اختیار سلطه هاى ظالم و ستمگر است همان حزب شیطان و لشکر پیاده و سواره او هستند.

گروهى که چابکتر و کار آمد ترند، لشکر سواره شیطانند و آنها که ضعیف تر و کم اثرترند، لشکر پیاده اند; و گاه مى شود که انسان خود، از فرماندهان لشکر شیطان مى باشد و چندان از آن آگاه نیست و حتّى گاه تصوّر مى کند که در زمره «حزب الله» است، ولى در واقع در سلک «حزب الشّیطان» قرار دارد!

رهروان راه حق باید خود را به خدا بسپارد و تحت ولایت او قرار دهند تا به مضمون «اَللهُ وَلِىٌّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلماتِ اِلَى النُّورِ» از تاریکیهاى وساوس شیطانى رهایى یافته و به نور ایمان و تقواى الهى راه یابند و خود را با تمام وجود در ظلّ عنایت الهى قرار دهند تا به مضمون «اِلهى لا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَیْن اَبَداً»،خداوند امورشان را بر عهده گیرد و هدایتشان را تضمین کند.

شرط وصول به این مقام همان است که مولا در خطبه بالا فرموده است، یعنى باید تا آن جا که امکان دارد بصیرت و معرفت و شناخت را با خود همراه داشت و از فریب خویشتن پرهیز کرد و از قرار گرفتن در معرض فریب و وسوسه هاى دیگران بر حذر بود.

پی نوشت ها :

(1) . سوره فاطر، آیه 6.

(2) . سوره اسرا، آیه 64.

(3) . سوره کهف، آیه 104.

منبع :‌ کتاب پیام امام علی(علیه السلام)، جلد1، ص 480.

پنجشنبه 23 آذر 1391 - 01:12
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !