::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 997
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
متن روضه ی غلام سیاه امام حسین علیه السلام

امام حسین (علیه السّلام) یه غلام سیاه داره، به نام جون، آمد مقابل امام حسین ایستاد، گفت به من اجازه می دهی برم جان فدایت کنم، فرمود: من تو را آزاد کردم، برو، گفت: آقا یه عمری غلامیت را کردم، برای این که یه روز جونم رو فدات کنم، حالا امروز داری منو رد می کنی؟

منو جدا شدن از کوی تو خدا نکند.

آقا جان می دونم برای چی داری منو رد می کنی، رنگ پوست من سیاهه، بوی بدنم خوب نیست، ابی عبدالله غلام را در آغوش گرفت، باشه اگه می خوای بری برو ...

جنگ نمایانی کرد، افتاد زمین، با خودش می گفت، غلام ! تو غلامی، تو نباید توقع داشته باشی، حسین بیاد بالای سرت، سرت رو به دامن بگیره، دید سرش از خاک جدا شد، چشماش را باز کرد دید ابی عبدالله آمده، امام حسین (علیه السّلام) کاری با این غلام کرد که فقط با جوونش علی اکبر (علیه السّلام) این کار را کرده ، دیدند خم شد، صورت به صورت غلام گذاشت ... .

منبع:كتاب گلواژه های روضه

پنجشنبه 27 مهر 1391 - 08:53
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از khadem به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : hamid2489 ,



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !