::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 672
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
متن روضه حضرت علی اكبرعلیه السلام محرم93چیذر قسمت دوم- كریمی

تصویر: http://s3.picofile.com/file/8206172134/karimi_rooz8_93_2.jpg

اومد به طرف میدان ، رویروی لشكر دشمن ایستاد، شمشیر رو بالا آوُرد،اَنَا علی بن حُسین بن علی. وای علی اومد. از میان لشكر قهرمانی جداشد، حالا اینم در نظر داشته باش، همه ی لشكر سیر آبند، علی اكبر تشنه است، همین طوری روی اسب نشسته، اولین كسی كه به درك در نبرد واصل كرد همین بود، همچین كه جدا شد مثل تیر از لشكر اومد بیرون، همه فكر كردند علی از تشنگی دیگه قدرت حركت نداره،نوه ی امیر المومنین، خدای نبرده،كسی كه تشنه باشه زیاد حركت انجام نمی ده، حركت های كوتاه انجام می ده كه مؤثر باشه، شروع كرد علی اكبر به تار و مار كردن دشمن، یه كاری كرد اسب از روی جنازه ها می پرید،همه عقب نشستند، حالا كه كسی نمیآد جلو برم یه سری بابامو ببینم، اومد پیش بابا، بابا اَلعطش قَتَلَنی مُردم از تشنگی. بگذرم تا اینجا كه:

از بس که نیزه بر بدنم آمده فرود

سر تا قدم به دشت بلا نینوا شدم

بابا کشید قد روی اسب و نگاه کرد

من پاره پاره از دم شمشیر ها شدم

اومد بالای سر علی اكبرش، چه اومدنی؟ اول رسید بالا سر علی لشكر كنار رفتند. وقتی حسین اومد حسینم می تونستند محاصره كنند بكشند اما این كار رو نكردند فقط برای اینكه دل امام حسین رو بسوزونند. یه روایت برات بگم: بعد از شهادت علی اكبر در ناسخ التواریخ اومده: بعد از شهادت علی اكبر طفلی از سراپرده بیرون اومد، یه بچه ای فهمید علی اكبر به شهادت رسیده، دوید طرف میدان، یه جوری داشت طرف علی اكبر می اومد، همه ی بدنش می لرزید، دو تا گوشواره داشت،داشت می اومد طرف علی اكبر، هانی بن قیس بهش حمله كرد، تو راه با شمشیر زدش، بچه رو از پا درآورد، یعنی بعضی ها برا تفریح اومدند كربلا. گفتند: بچه رو چكار داری؟ با خنده رفت،بچه رو زد، بچه روی زمین افتاد،حالا حسین بالا سر علی اكبر، بایدم بخندند،بایدم هلهله كنند.

بر خیز ای موذن جان بخش خیمه ها

جانم فدای گفتن الله اکبرت

هی دست و پا نزن، نزنم بر سرم علی

پا بر زمین نکش، نکشم ناله در برت

اشک من است جسم تو تکثیر کرده است

یا این که ریخته است به دور پدر پرت

خون لخته مانده بین گلویت نفس بکش

اومد بالای سر علی اكبرش دید هركاری می كنه نفس بالا نمیآد انگشت مبارك رو كرد تو دهان علی اكبرش

خون لخته مانده بین گلویت نفس بکش

یک سرفه کن که باز شود راه حنجرت

سادات من و ببخشند این یك خط رو:

تو بر عبا بخواب و برو من و عمه ات

می آوریم خیمه بقایای پیکرت

برخیز و رو به حرمله ی بد گهر مده

پنجاه سال زحمت من را هدر نده

بالا بُلندِ بابا، گیسو کمند بابا

اگه تو بری تو این زمونه دل به کی ببنده بابا

ای ماهیه غرق خونم ای باغ گل خزونم

این بیابان جای خواب ناز نیست

ایمن از صیاد تیر انداز نیست

خیز بابا تا از این صحرا رویم

اینک به سوی خیمه ی لیلا رویم

پاشو عزیزم ببین که دشمن

به گریه ی من داره میخنده

پاشو عزیزم بریم به خیمه

زخم سرت رو عمه ببنده

ای حسین.......... ای خدا فرج امام زمان ما را برسان، ای خدا هركسی هر دردی داره، حاجت روا بگردان

دانلود روضه قسمت دوم

شنبه 07 شهریور 1394 - 10:02
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !