::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 813
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
متن كامل روضه حضرت علی اكبرعلیه السلام محرم93- میثم مطیعی

تصویر: http://s6.picofile.com/file/8206450418/meysammotiee.jpgبسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ *شب هشتم رسید، این سفره كم كم جمع میشه، این جلسه برا ما محفل توبه و اشك و آه بود، شب هشتم رسید، الان بچه ها حسین كربلا چه می كشند؟ دست روی سینه بذار، دلت رو روانه ی كربلا كن:

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

اینگونه در قفس به رهایی نمی رسیم

بی ناخدا بدان به خدایی نمی رسیم

یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی

بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم

امام رضا علیه السلام فرمود: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ كُنْتَ بَاكِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَیْنِ. یاابن شبیب اگه خواستی برا چیزی گریه كنی، برا حسین گریه كن. فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا یُذْبَحُ الْكَبْشُ چرا که او را سر بریدند همانگونه که گوسفند را ذبح میکنند.

***

قربون كبوترای حرمت امام رضا

ممنونتم آقا رزق محرم مارو تو میدی

قربون این همه لطف و كرمت امام رضا

تو كه درد دل مارو می دونی

آقا نكنه اربعین مارو كربلا نفرستی آقا

دل من تربت كربلا می خواد امام رضا

دل من ضریح شیش گوشه می خواد امام رضا

چی شد؟كجا رفتیم؟

دوباره مرغ روحم هوای كربلا كرد

دل شكسته ام را اسیر و مبتلا كرد

ز سر گذشته اشكم به لب رسیده جانم

كه هر چه كرد با من فراق كربلا كرد.

یه كربلا به ما بده، حالا از سویدای دلت: ای حسین.......

یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی

بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم

امشب باید مقدمه چینی كنیم آخه امشب پیغمبر رو می كشند. یه جمله هم با امام زمان (عج):آقا اگه لایق بدونی سری به مجلس ما بزنی، ما برات روضه بخونیم.

بی شوق انتظار به بیراهه می رویم

جز راه دل به کرب و بلایی نمی رسیم

یا ایهاالعزیز تو شرط رسیدنی

ما مانده ایم و تا تو نیایی نمی رسیم

آقا رو صدا بزن:یابن الزهرا..... امام زمان(عج) رو دعوت كن:یابن الزهرا.....

ما را بدون تو به پشیزی نمی خرند

آقا جان ما نوكر شمائیم،بی آبرو شدیم، گستاخ شدیم، یه فكری به حال دل ما بكن،یه وقت نكنه محرم تموم بشه دوباره روز از نو روزی از نو....

ما را بدون تو به پشیزی نمی خرند

جز با حضور تو به بهایی نمی رسیم

صاحب عزا به دست تهی مان نگاه کن

بی لطف تو به فیض گدایی نمی رسیم

شاعر: عباس احمدی

میخوام مقتل علی اكبر رو شروع كنم، چند مرتبه امام زمان رو صدا بزنید، برا ما دعا كنه، قربون اون دلت برم آقا. خودش فرمود:یا جدا اگه اشك چشمم خشك بشه، برات خون گریه می كنم. همه ناله بزنن:یابن الحسن......

آقا تو همچو من سر كویت هزارها داری

ولی بدان كه گدایت فقط تو را دارد

دل هاتون رو روانه ی كربلا كنید، امشب پایین پای ارباب شلوغه، اول استغفار كنیم، همه دست هارو بالا بیارید، در خونه ی خدا، بالحسین الهی العفو،الهی العفو..... امشب به حق جَوون امام حسین مارو ببخش، الهی العفو...حالا صدا بزن: حسین......

امشب شب پیغمبر ِ، مصبتی كه امشب خونده میشه عظیمه،خود پیغمبر خدا فرمود:مصیبت من بزرگترین مصیبت ِ. شهادت پیغمبر با حضرت زهرا سلام الله علیها چه كرد؟ اُم سلمه میگه رفتم خدمت بی بی، بعد از رحلت پیغمبر اكرم،عرضه داشتم. بی بی حالتون چطوره؟ بی بی فرمود: اُم سلمه حال خوشی ندارم،اُم سلمه غم و اندوه وجودم رو فرا گرفته. بعد فرمود: پیغمبر از دست رفت،به وصی پیغمبر ظلم شد، علی مظلوم ِ. امشب هرچی یاد از پیغمبر بیشتر باشه بر عظمت و مصیبت امشب اضافه میشه. علی اكبر اشبه الناس به پیغمبر ِ ، وقتی می رفت میدان آقا صدا زد: اَللّهُمَّ اشْهَدْ خدا شاهد باش. هم خَلقاً و هم خُلقاً و هم منطقاً شبهات به رسول الله می داد علی اكبر. حلا مصیبت علی اكبر رو می خوام بخونم. شاید بهتر بود بگم: مصیبت جون دادن امام حسین رو می خوام بگم.شیخ جعفر شوشتری میگه:نگید مصیبت علی اكبر، بگید مصیبت جون دادن حسین، مصیبت جو دادن های امام حسین علیه السلام. آخه آقا چند بار جون داد، یه بار اون لحظه ای كه علی می خواد وداع كنه

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن دیدم كه جانم می رود

حسین.....

یه بار آقا موقع وداع با علی اكبر جون داد، یه بارم اون موقعی كه علی از رزم خسته شد،تشنه شد، برگشت، صدا زد: یا ابة العطش قد قتلنی. بابا تشنگی من و كشت. شیخ جعفر میگه:یه بار دیگه ای كه امام حسین جون داد اون لحظه ای بود كه صدای ناله ی علی رو شنید، یا اَبَ عَلَیكَ مِنّى‏ السَّلامَ. بابا خدا حافظ. یه جای دیگه كه از همه بیشتر سخت گذشت ، نگاهی كرد دید با بدن عزیزش دارند چیكار می كنند.ای حسین.....

شیخ مفید در ارشاد روایت كرده: وَ لَمْ یَزَلْ یَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَیُقْتَلُ یاران با وفاش یكی یكی اومدند، جنگیدند و شهید شدند. حَتَّى لَمْ یَبْقَ مَعَ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِلَّا أَهْلُ بَیْتِهِ خَاصَّةً آقا با خانوده اش تنها موند، دیگه كسی براش نموند. ای زهیر، ای بُریز، ای حُر، همه رفتند. فَتَقَدَّمَ ابْنُهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام علی اكبر آماده ی میدان شد. وَ كَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً از همه ی مردم زیباتر بود. تو مقتل مقرم نوشته شده: كه وقتی علی می خواست میدان بره، دختر بچه ها اومدند، دورش رو گرفتند، هی صدا می زدند:اِرْحَم غُرْبَتَنا علی به بیچارگی ما رحم كن. داداش علی ببین خلخال من هنوز غارت نرفته. داداش علی یه نگاهی به گوش من بنداز. علی ببین دامنم هنوز آتیش نگرفته،علی اگه تو بری بابای ما پیر میشه. علی بند های تعلق رو جدا كرد، به میدان آمد. فَشَدَّ عَلَى النَّاسِ حمله كرد، در حال حمله كردن رجز می خوند. أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی منم علی، منم فرزند حسین بن علی. نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِی‏. به خونه ی خدا ما به پیغمبر سزاوارتریم. تَاللَّهِ لَا یَحْكُمُ فِینَا ابْنُ الدَّعِی پسر زنا زاده درباره ی ما حكومت نمیكنه. أَضْرِبُ بِالسَّیْفِ أُحَامِی عَنْ أَبِی با این شمشیرم شمارو می زنم. از بابای خودم دفاع می كنم. ضَرْبَ غُلَامٍ هَاشِمِیٍّ قُرَشِی. من جوان هاشمی ام، قُرشی ام این طور شمشیر می زنم. راوی میگه: فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً هی حمله می كرد و می كشت. وَ أَهْلُ الْكُوفَةِ یَتَّقُونَ قَتْلَهُ اهل كوفه اول خوداری می كردند برند جلو، شاید بعضی ها می گفتند:آخه پیغمبر اومده وسط میدون. خیلی هاشون رسول خدارو دیده بودند. فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ الْعَبْدِیُّ لعنة الله علیه، ملعون مُرّةِ بن مُنْقَذْ لعنه الله علیه یه نگاهی به علی اكبر كرد. فَقَالَ عَلَیَّ آثَامُ الْعَرَبِ إِنْ مَرَّ بِی یَفْعَلُ مِثْلَ ذَلِكَ إِنْ لَمْ أُثْكِلْهُ أَبَاهُ گفت: گناه همه ی عرب به گردن من باشه، اگه از كنار من بگذرد این طور حمله كنه و من داغش رو به دل باباش نذارم. حسین می خوان پیرت كنند، می خوان خسته ات كنند. علی همینطور داره حمله میكنه، روضه كم كم داره جدی میشه، میگه: این ملعون اومد سر راه علی رو گرفت،فَطَعَنَهُ یه نیزه ای به علی زدفَصُرِعَ علی بی هوش شد. دست به گردن اسب انداخت. شیخ مفید نوشته: وَ احْتَوَاهُ الْقَوْمُ دورش رو گرفتند، دورش حلقه زدند. علی جان ساعتی نگذشت اومدند دور بابای مظلومت رو هم گرفتند... دور علی رو گرفتند. یاصاحب الزمان. فَقَطَعُوهُ بِأَسْیَافِهِمْ شروع كردند پیغمبر رو ریز ریز كردن. حسین داره نگاه میكنه. علی جانم:

زمصحف تنت این آیه های ریخته را

چگونه جمع كنم سوی خیمه ها ببرم

فَجَاءَ الْحُسَیْنُ ع حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ. غریب كربلا اومد بالای سر جوانش ایستاد. فَقَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ یَا بُنَیَّ. صدا زد: خدا مردمی رو كه تو رو كشتند لعنت كنه. خدا بكشتشون. مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ چقدر به خدا گستاخ شدند ، چقدر بر ریختن حرمت پیغمبر بی باك شدند. وَ انْهَمَلَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ شروع كرد گریه كردن. یه وقت صدا زد: عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ علی بعد از تو خاك بر سر دنیا.

دانلود روضهسند این روضه در ادامه مطلب

الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ج‏2، ص: 107

وَ لَمْ یَزَلْ یَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَیُقْتَلُ حَتَّى لَمْ یَبْقَ مَعَ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِلَّا أَهْلُ بَیْتِهِ خَاصَّةً فَتَقَدَّمَ ابْنُهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ أُمُّهُ لَیْلَى بِنْتُ أَبِی مُرَّةَ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ مَسْعُودٍ الثَّقَفِیِّ وَ كَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ لَهُ یَوْمَئِذٍ بِضْعَ عَشْرَةَ سَنَةً فَشَدَّ عَلَى النَّاسِ وَ هُوَ یَقُولُ: أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِیتَاللَّهِ لَا یَحْكُمُ فِینَا ابْنُ الدَّعِی أَضْرِبُ بِالسَّیْفِ أُحَامِی عَنْ أَبِی‏ضَرْبَ غُلَامٍ هَاشِمِیٍّ قُرَشِی‏،فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَهْلُ الْكُوفَةِ یَتَّقُونَ قَتْلَهُ فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ الْعَبْدِیُّ فَقَالَ عَلَیَّ آثَامُ الْعَرَبِ إِنْ مَرَّ بِی یَفْعَلُ مِثْلَ ذَلِكَ إِنْ لَمْ أُثْكِلْهُ أَبَاهُ فَمَرَّ یَشُدُّ عَلَى النَّاسِ كَمَا مَرَّ فِی الْأَوَّلِ فَاعْتَرَضَهُ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ فَطَعَنَهُ فَصُرِعَ وَ احْتَوَاهُ الْقَوْمُ فَقَطَعُوهُ بِأَسْیَافِهِمْ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ ع حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ فَقَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ یَا بُنَیَّ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ وَ انْهَمَلَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ أُخْتُ الْحُسَیْنِ مُسْرِعَةً تُنَادِی یَا أُخَیَّاهْ وَ ابْنَ أُخَیَّاهْ وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَیْهِ فَأَخَذَ الْحُسَیْنُ بِرَأْسِهَا فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ وَ أَمَرَ فِتْیَانَهُ فَقَالَ احْمِلُوا أَخَاكُمْ فَحَمَلُوهُ حَتَّى وَضَعُوهُ بَیْنَ یَدَیِ الْفُسْطَاطِ الَّذِی كَانُوا یُقَاتِلُونَ أَمَامَهُ

ترجمه : سپس على بن الحسین به میدان نبرد آمد. مادرش لیلى دختر ابى قرة بن عروة بن مسعود ثقفى بود و از زیباترین مردم آن زمان بود، او حمله می کرد و می گفت: منم على فرزند حسین بن على، به خانه خدا سوگند ما سزاوارتر به پیغمبر هستیم. به خدا سوگند پسر زنا زاده در باره ما حكومت نخواهد كرد، با شمشیر شما را می زنم و از پدر خویش دفاع می كنم. شمشیر می زنم! شمشیر زدن جوانى هاشمى و قرشى.

او چندین بار چنین حمله کرد، مردم كوفه از كشتن او خوددارى می كردند، مرة بن منقذ عبدى گفت: گناه عرب به گردن من باشد اگر این جوان بر من بگذرد و این چنین حمله کند و من داغ مرگش را بر دل پدرش نگذارم، پس همچنان كه حمله می کرد، مرة بن منقذ سر راه او را گرفت و با نیزه او را زد. آن جناب به زمین افتاده، و آن مردم بی شرم دور او را گرفت، او را احاطه کردند و با شمشیرهاى خود پاره پاره‏اش كردند، امام حسین علیه السلام آمد تا بر بالای سر جوان ایستاده فرمود: اى پسرم خدا بكشد مردمى كه تو را كشتنند. چه قدر این مردم بر خدا و بر دریدن حرمت رسول خدا بی باک شده اند و اشك از دیدگان مبارکش سرازیر شد، سپس فرمود: پس از تو خاك بر سر دنیا. در این حال زینب کبری خواهر امام حسین علیه السلام از خیمه بیرون دویده فریاد می زد: اى برادرم و اى فرزند برادرم. و با سرعت آمد تا خود را به روى آن جوان انداخت، امام حسین علیه السلام خواهر را بلند كرده او را به خیمه بازگرداند، و به جوانان خود فریاد زد: برادرتان را بردارید، پس جوانان آمده او را برداشتند و جلوى خیمه ای كه مقابل آن می جنگیدند بر زمین نهادند

دوشنبه 26 مرداد 1394 - 10:56
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !