::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 659
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
تشرف به محضر امام زمان(عج) برای ذكر در جلسات روضه – حجت الاسلام عالی

یكی از عاشقان ِ امام زمان، از همون هایی كه تسلیم ِ ولایت ِ الهی هستند،دربست، از عاشقان به امام زمان برای زمان های نزدیكمون، مرحوم آقا سید كریم كفاش، آقاسید كریم محمودی تهرانی چون كفاشی داشت، معروف بود به آقا سید كریم كفاش، یه دكه ی كفاشی داشت ایشون از كسانی بود كه بزرگان تهران از مراجع تقلید و مجتهدین ارادت ِ خاص داشتن بهش، چون آقا سید كریم رو از رفقای امام زمان می دونستند، از رفقای ِ ناب ِ امام زمان، توی تهران مرحوم آیت الله شیخ مرتضی زاهد، مرحو آیت الله حاج شیخ عبدالنبی نوری،مرحو آیت الله یاسری، اینها همه مراجع و مجتهدیدن مُسَلَّم،مرحوم شیخ مرتضی زاهد حقیقتاً توی ِ تهران، زهد ِ عجیبی داشت، اینها همه ارادتمندای آقا سید كریم كفاش، شب های جمعه شیخ مرتضی زاهد می اومد منزل آقا سید كریم كفاش، خیلی هم از لحاظ مالی دستش تنگ بود سید كریم، چون عیالمند بود،خیلی دخل و خرجش هم بهم نمی خوند اما عاشقی بود، مرتضی زاهد شب های جمعه می اومد خونه اش یه نوحه براش می خوند دوتایی با هم گریه می كردند، بعدش كه می خواست بره یه كمك مالی هم بهش می كرد شیخ مرتضی، آیت الله خرازی نقل می كرد، می گفت:در زمان رضا خان، كه دین به شدت غریب شده بود، مگه جرأت داشتن روضه بخونند،مگه جلسات علنی كسی جرأت داشت،تو زیر زمین ها و تو تاریك خونه ها یه روضه ای بخونند و یه قطره ی اشكی بریزند، مگر نه جلسات همه تعطیل بود همش، میگه: بین مردم هم دین غریب شده بود، ایام شهادت ولادت اصلاً نمی دونستن كی هست، نمی گذاشت رضا خان جشن بگیرند یا احیاناً از اون طرف مجلس روضه بگیرند، توی ِ همین زمان سید كریم كفاش با این كه پول چندانی هم نداشت روزهای میلاد ائمه كه می شد، یه مقدار نقلی،شیرینی می خرید، می اومد تو كوچه هركی رد می شد، می گفت: می دونی امروز چه روزیه؟یه نقل تعارف می كرد،امروز ولادت فلان ِ امام ِ، فلان معصوم ِ، روزهای شهادت كه می شد می اومد بیرون ِ دكه ی كفاشیش می نشست، شروع می كرد با خودش یواش یواش روضه خوندن، گریه كردن، اونهایی كه رد می شدند وقتی می دیدند ایشون هق هق داره گریه میكنه، صبر می كردند می فهمیدن داره روضه می خونه، می فهمیدن روز شهادت ِ، یعنی عملاً تولی و تبری،عملاً تبلیغ ِ دین می كرد،همچین عاشقی رو امام زمان خیلی دوستش داشت،حضرت ِ ولی ِ عصر هفته ای شاید یك بار به ایشون سر می زدند، به ظاهر سواد چندانی هم نداشته، از این ساده دلای با معرفت بود،غرور نداشت، بابا طاهر میگه:

*خوشا آنانکه هر از بر ندانند

نه حرفی وانویسند و نه خوانند

چو مجنون سر نهند اندر بیابان

در آن كوها روند آهو چرانند*

یه روز حضرت ولی ِ عصر توی ِ مغازه ی ایشون بودند، بهش گفت:آقا سید كریم، كفش ما پاره است، احتیاج به دوختن داره یه وصله به كفش ما می زنی؟ حضرت امر نكرده بود، آقا سید كریم فرموده بود:آقا نوكرتم هستم، اما الان یه كفشی توی ِ دستم ِ قول دادم به طرف، اگه یه چند دقیقه ای تحمل كنید چشم، یه چند دقیقه ای گذشت دوباره حضرت فرمود: آقا سید كریم كفش ما پاره است نمی دوزیش؟ بلند شد اومد آقا رو بغل كرد...

*اگر دل دلبر و دلبر کدام است

وگر دلبر دل و دلرا چه نام است

دل و دلبر بهم آمیته وینم

ندونم دل که و دلبر کدام است*

مرحوم مجلسی ِ اول، نه علامه مجلسی، پدر، محمد تقی مجلسی، خودش توی ِ كتاب روضة المتقین كه شرح ِ من لا یحضره الفقیه ِ توی جلد 5 نگاه كنید، خودش بدون واسطه می نویسه: وقتی رفته بودم نجف، خدمت ولی عصر علیه السلام رسیدم، چون از راه دور رسیده بودم زائر بودم، خسته بودم آقا فرمود: بیا جلو، گفتم:آقا همین دور بایستم بهتره، می ترسم جلو بیام و ادب ِ محضر شما رو نتونم رعایت كنم، حضرت فرمود:ما می گیم بیا جلو، میگه: من جلوتر رفتم، حضرت فرمود:بیا جلوتر، باز فرمود: می ترسم جلو بیام و ادب ِ محضر شما رو نتونم رعایت كنم، آقا فرمود: بیا جلو، اینقدر فرمود بیا جلو، میگه: اینقدر نزدیك ِ حضرت شدم، یه جاهایی رو حضرت به من نشون دادن كه دیگه عقل های ضعیف باور نمی كنه....خود مجلسی هم نقل نكرده، ما رو برده كنار دریا تشنه بر می گردونه، اینقدر می تونه آدم با امام زمان رفیق بشه؟بله، حدیث داریم:الامام الانیس الرفیق. آقا خیلی زود رفیق میشه، جوانها دنبال رفیق می گردید این رفیق، دنبال اون رفیق هایی نرو كه تا وقتی كه می تونی براشون كار كنی و یه چیزی بهشون بدی باهاتون رفیقن، اون موقعی كه نتونی براشون كار كنی، یه لگد هم بهت می زنند. آقا سید كریم كفاش اومد دست انداخت دور كمر امام زمان علیه السلام گفتش:آقا یه بار دیگه بگی كفش های پاره ام نیاز به وصله داره داد می زنم: مردمی كه تو كوچه دارید راه میرید، دنبال امام زمانتون می گردید، اینهاش، من گرفتمش! آقا خندید، یه دستی زد پشت ِ سید كریم، گفت: من می خواستم امتحانت كنم، آقا سید كریم ما شمارو برا خودمون نمی خواهیم،برای خدا دوست داریم شما رو، هرچی بنده ترباشی بیشتر دوست داریم شما رو، می خواستم امتحانت كنم تو كه قول دادی كفش طرف رو زود وصله كنی و زود آماده كنی چقدر سر ِ وعده ات هستی.

*ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی

هزار نکته در این کار هست تا دانی*

دانلود مداحی

منبع : باب الحرم

چهارشنبه 30 دی 1394 - 11:14
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !