یا صاحب الزمان(عج)
خدا آورد ما را تا که خاک کوی او گردیم
به دستش بوسه بگذاریم مست بوی او گردیم
دمی لولاک جدش گفت دمی انفاق مولایم
که از این حسن روز افزون به سرش آشنا گردیم
عدالت را پدر داد و امامت را گلی خوش بو
وحق را مقتدا داده که گرد مصطفی گردیم
زبان دادست خالق تا بگویم راز امنا
و الحقنا به مولانا که سر تا پا فدا گردیم
برای ما فقط عشق شما آل عبا کافیست
که تا از کل این دنیا به یک لمحه جدا گردیم
سری دادست و سودایی صدایی خسته در چاهی
که وقتی می رسد آن یار فدای آن لوا گردیم
کنون آماده باید کرد دعای عهد با آن مرد
که روزی نبود الا ما بیادش با صفا گردیم
عمل بر دین کنیم و ما زمان آمدن جانا
به سوی وی به شادابی رحیل مقتدا گردیم
سماواتی شویم ار ما نماییم انتظارش را
اگر هم دیده بربندیم میان اشقیا گردیم
حسینی ماندن شیعه مثال حرف بر خط است
که گر خطاط بد باشد ز خط حق جدا گردیم
شمیم عطر می بارد کمال نور می آرد
در آن عصری که با کافر چو سر از تن جدا گردیم
تولی روح می یابد دلی چون کوه می یابد
اگر ما خوشدلان با او یکی و هم نوا گردیم
و می آید امام ما فدایش روح و جان ما
سراپا غرق عشق او ز سر تا پا ضحی گردیم
شقایق شور می سازد حقایق نور میسازد
اگر بینیم اورا ما به حق حاجت روا گردیم
بیا آقا که دیگر نا نمانده ندبه پایان یافت
اگر لطفت شود شامل شفیع اوصیا گردیم
کلام آخر خوشدل ز عمق جان وکنه دل
اگر لطفش شود شامل چو مس باشیم طلا گردیم