ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 8

ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 8

ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 8

ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 8

ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 8
ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 8
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در عمر خود ای دختر موسی ابن جعفر گویا به غیر غم خوشی دیگر ندیدی شوق زیارت داشتی در دل ولی حیف روی برادر را تو در آخر ندیدی هرچند هم چون لاله

در عمر خود ای دختر موسی ابن جعفر

گویا به غیر غم خوشی دیگر ندیدی

 

شوق زیارت داشتی در دل ولی حیف

روی برادر را تو در آخر ندیدی

 

هرچند هم چون لاله ای برگ و برت سوخت

اما دگر باغ گلی پرپر ندیدی

 

هرچند دوری رضا قلب تو آزرد

اما دگر جسم ورا بی سر ندیدی

 

وقتی که در قم آمدی ای دخت زهرا

از احترام و عزتت کمتر ندیدی

 

اینجا تو شمع و مردمش پروانه تو

اینجا به دورت لشگری کافر ندیدی

 

اینجا تو را کی بر سر بازار بردند

اینجا دگر بر روی نی ها سر ندیدی

 

اینجا زنان قم دورت را گرفتند

اینجا تو یک لحظه غم معجر ندیدی

 

گل ریختند اینجا به روی محمل تو

روی سر خود سنگ و خاکستر ندیدی

 

پایگاه رضیع الحسین (ع)


تعداد بازديد : 123
دوشنبه 21 بهمن 1392 ساعت: 10:11
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح و شهادت ای کوثرِ کوثر محمّد ای دخترِ دختر محمّد معصومه ی دودمان عصمت روح ادب و روان عصمت سر تا قدمت همه معانی مانند کتاب

حضرت معصومه(س)-مدح و شهادت

 

ای کوثرِ کوثر محمّد

ای دخترِ دختر محمّد

معصومه ی دودمان عصمت

روح ادب و روان عصمت

سر تا قدمت همه معانی

مانند کتاب آسمانی

پاکی زتو اعتبار دارد

عصمت به تو افتخار دارد

قم مکّه تو مسجدالحرامش

خورشید، ستاره ای به بامش

مهر تو به حشر دست آویز

فیضیه، ز فیض توست لبریز

ای مصحف دامن ائمّه

ای پاره ای از تن ائمّه

یک نخله ز هفت قلّه ی طور

یک فاطمه از دو فاطمه نور

صحن تو پناه خلق عالم

ایوان طلات قلب مریم

مهر تو به سینه داغ خورشید

شمع حرمت چراغ خورشید

روی تو گُل بهارِ زهراست

قبر تو همان مزار زهراست

مهر تو چو جان درون سینه است

زوّار تو زائر مدینه ست

جود و کرم ائمّه داری

جا در حرم ائمّه داری

ای زینب دوّم ولایت

ثاراللّهیان همه فدایت

ای آل رسول را کریمه

معصومه، محدثه، علیمه

ایران حرم مطهّر توست

مرهون تو و برادر توست

چون باب تو بود طفل نوزاد

صادق ز ولادتت خبر داد

پیش از شب دل فروز میلاد

از آمدنت به قم خبر داد

بر زائرت ای فرشته حاجب

در حشر بود بهشت واجب

ذکر تو چراغ محفل ماست

قبر تو مدینه ی دل ماست

یک کعبه بود به دیده ی ما

قبر تو و زینبین و زهرا

قم شد حرم محمّد و آل

کردی تو در آن نزول اجلال

بر دوش خود آن فقیه کامل

می برد تو را زمام محمل

در نزد تو ای بزرگ بانو

پیران خرد زدند زانو

بستند همه لب از تکلّم

کردند به محضرت تعلّم

افسوس که بعد هیفده شب

جانت زالم رسید بر لب

تو فاطمه، شهر قم مدینه

داغت شرری درون سینه

در سوگ تو چشم مردم قم

بر دامن خاک ریخت انجم

هر گام هزار بار مردند

تابوت تو را به دوش بردند

هر چند که شد مکان به خاکت

شب دفن نگشت جسم پاکت

شد بسته دو چشم اشکبارت

سیلی نزدند بر عذارت

پوشیده ز خاک شد روی تو

دیگر نشکست پهلوی تو

بگذار کنم به چشم خون بار

این بیت از آن قصیده تکرار

آن قبر که در مدینه شد گم

پیدا شده در مدینه ی قم

 

 


تعداد بازديد : 115
یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت: 13:18
نویسنده:
نظرات(0)
ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم عاشق و در به در و بی سر و سامان هستیم خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم نوکر حلقه به

ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم

عاشق  و در به در و بی سر و سامان هستیم

خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم

نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم

نوکر حلقه به گوشیم همه می دانند

خاکبوسان دَر ِ بیت کریمان هستیم

سائل طایفه ی حضرت کاظم شده ایم

فاطمه کرده نظر،  شیعه ایران هستیم

عاقبت ، عاقبت ما بشود ختم ِ به خیر 

حاجیان حرم خواهر سلطان هستیم

 

کفتر مشهد و قم شد دل آواره ی ما

زینب ضامن آهوست همه کاره ی ما

 

ما گدایان تو هستیم سعادت داریم

از کرامات تو بانوست که قیمت داریم

کرمت کاسه ی ما را نگذارد خالی

بده در راه خدا باز ، که حاجت داریم

ما گنه کار ،گنه کار ،گنه کار، اما

روز محشر ز تو امّید شفاعت داریم

بین این طایفه ی آینه ها بعد حسین

جور دیگر به رضای تو ارادت داریم

هر که دارد به جهان عادتی و اخلاقی

ما به بوسیدن درگاه تو عادت داریم

 

دل ِ وابسته به تو خانه امّید شود

هر که شد خادم تو مرجع تقلید شود

 

آمدی شد همه قم یاور تو ، شکر خدا

خاکی و پاره نشد معجر تو ، شکر خدا

آمد اشک تو ز دوری برادر اما

کس نخندید به چشم تر تو ،شکر خدا

مردم قم همه خوبند نریزند ز بام

آتش و سنگ به روی سر تو ، شکر خدا

به سری نیست درین شهر ولایی فکر ِ

غارت زیور و انگشتر تو ، شکر خدا

آمدی و کسی از مرد و زن شهر نداشت

قصد توهین به تو و دلبر تو ، شکر خدا

غصه ی زینب کبری و چهل روز عذاب

بین این شهر نیامد سر تو ، شکر خدا

 

زینب و کوفه و اشرار امان از این غم

زینب و تشت و سر یار امان از این غم

شاعر: محمد حسين رحيميان


تعداد بازديد : 227
یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت: 13:16
نویسنده:
نظرات(0)
كريمه اهل بيت... مهربانی ، کریمه ای خانم بانوی بی بدیل ؛ معصومه التماس قنوت گریه ی من الدخیل الدخیل معصومه ** شرف الشمس شهر قم هستی از تبار و

كريمه اهل بيت...

مهربانی ، کریمه ای خانم

بانوی بی بدیل ؛ معصومه

التماس قنوت گریه ی من

الدخیل الدخیل معصومه

**

شرف الشمس شهر قم هستی

از تبار و ذراری خورشید

پای دَرست ملائکه حاضر

ای پناه مراجع تقلید

**

صحن بالا سر تو منزل نور

مهبط جبرئیل این صحن است

بال جمله ملائک عرشی

زیر پاهای زائرت پهن است

**

حرم اهل بیت صحن شماست

حرم خانواده ی زهرا

کربلا و مدینه و مشهد

نجف و کاظمین و سامرّا

**

وقت تجدید عهد با زهرا

شهر یثرب اگر نشد قم هست

گره هایم نگفته واشده است

تا قسم به امام هشتم هست

**

گرچه چنگ خزان به جان تو و

جان ایل و تبارت افتاده

پاره پاره ولی نشد هرگز

نامه ای که رضا فرستاده

**

بین این کوچه ها خدا را شکر

محترم مانده گوشواره ی تو

لاأقل هلهله نشد بر پای

چشم گریان و پر ستاره ی تو

**

گرچه خم شد قدت ز فاصله ها

ذبح اطفال را ندیدی تو

حضرت زینب امام رضا

تلّ و گودال را ندیدی تو

**

تشنه ای را که زیر یک دشنه

دست و پا میزند که جان بدهد

حق او نیست شمر با پایش

جسم زخمیش را تکان بدهد


تعداد بازديد : 127
یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت: 13:10
نویسنده:
نظرات(0)
از روز اول دل به عشق تو سپردم جمعه به جمعه بین ندبه غصه خوردم حرف تو که آمد وسط ... مثل همیشه دندان حسرت را به روی هم فشردم تو آبرو دادی به من ی

از روز اول دل به عشق تو سپردم

جمعه به جمعه بین ندبه غصه خوردم

حرف تو که آمد وسط ... مثل همیشه

دندان حسرت را به روی هم فشردم

تو آبرو دادی به من یک عمر ... امّا

من آبروی خویش را پیش تو بردم

امروز هم قسمت نشد برگردی آقا

امروز هم از داغ دوری تو مُردم

از حدّ خود دیگر گذشت ... ای جان زهرا(س)

این جمعه هایی که بدون تو شمردم

بی تو بهار دل زمستان است برگرد

سهم نگاهم برف و باران است ... برگرد

شاعر : اسماعیل شبرنگ


تعداد بازديد : 117
شنبه 19 بهمن 1392 ساعت: 17:43
نویسنده:
نظرات(0)
ای سایه یِ بالا سر ِ خواهر، برادر ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر خواهر همان احساس مادر بر برادر دارم برایت می شوم مادر، برادر ای سوره چشمی
ای سایه یِ بالا سر ِ خواهر، برادر

ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر

خواهر همان احساس مادر بر برادر

دارم برایت می شوم مادر، برادر

ای سوره چشمی بر من ِ آیه بیانداز

یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز

یك بار ِِ دیگر بر سرم سایه بیانداز

بر خواهرانش سایه دارد هر برادر

چیزی به غیر از چشم تر دارم، ندارم

از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم

اصلاً نمی دانم پدر دارم-ندارم!

دیدم كمالاتِ پدر را در برادر

از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟

با التماس من دعایی می فرستی؟

دارالشِفای من دوایی می فرستی؟

افتاده ام در گوشه ی بستر، برادر!

این جا مسیرِ كوچه ها خوب است خوب است

وقتی نگاهِ مردها خوب است خوب است

حالا كه احوالِ رضا خوب است خوب است

از بس فنا گردیده ام من در برادر

در كوچه ها با حالِ بیمارم نبردند

وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند

این معجری را كه سرم دارم نبردند

این جا چه شأنی دارد این معجر، برادر!

ای كاش مرغی را كسی بی پَر نبیند

جسمِ برادر را كسی بی سر نبیند

هر كس ببیند كاش كه خواهر نبیند

افتاده روی تلِّ خاكستر برادر

نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت

نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت

نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت

پس ما دو تا قربانِ آن خواهر-برادر

با نیزه ای تا شاه را از حال بردند

یك یك تماماً رو سوی اموال بردند

هر آن چه را كه بود در گودال بردند

تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر، برادر!

شاعر : علی اکبر لطیفیان

تعداد بازديد : 311
شنبه 19 بهمن 1392 ساعت: 17:41
نویسنده:
نظرات(0)
ای به قم آفتاب قلب جهان دخت موسی سلاله ی قرآن عمه و دخت خواهر سه امام مادر کل عالم امکان تو به چشم ائمه زهرایی بعد زهرا به قدر و عزت و شان زی

ای به قم آفتاب قلب جهان

دخت موسی سلاله ی قرآن

عمه و دخت خواهر سه امام

مادر کل عالم امکان

تو به چشم ائمه زهرایی

بعد زهرا به قدر و عزت و شان

زینب دوم بنی الزهرا

عمه ی چار حجت یزدان

هم وجودت کریمه ی عترت

هم ولایت حقیقت ایمان

فیض فیضیه از کرامت تو است

شهر قم از تو گشته مهد امان

حریم یازده ولی خدا

حرم تو است ای سپهر مکان

مدح تو ای ملیکه ی هستی

وصف تو ای یگانه ای دوران

نه توان با هزار دست نوشت

نه توان گفت با هزار زبان

صحن تو مسجد الرسول همه

حرم امن توانست کعبه ی جان

پدر و مادرم به قربانت

نه، همه جان عالمت قربان

کوثر کوثر رسول خدا

عصمت عصمت الله منان

قم جلال مدینه پیدا کرد

گشت روز ورود تو در قم

روز عید کرامت و احسان

روز عید نزول رحمت ها

روز عفو و عنایت و غفران

اهل قم از برای استقبال
 
همه با دسته گل شدند روان

مرد و زن دور محملت گشتند

اشک شوق همه ز دیده روان

قم دل از گلشن بهشت گرفت

محملت بسکه گشت گل باران

همه گفتند فاطمه در حشر

پای بنهاده ای گنه کاران
 
حرمت شیعیان قم ز تو کرد

ستم اهل شام را جبران

کاش زینب به قم سفر می کرد

تا نمی دید آن همه طغیان

اهل قم کی برند مهمان را

گه به بزم شراب و گه زندان

جای تو بیت موسی خزرج

جای زینب به گوشه ی ویران

دور تو عالمان فقه و اصول

دور او ابن سعد و شمر و سنان

دور تو دسته های گل در دست

دور او سنگ بود و زخم زبان

شاعر : ؟؟؟


تعداد بازديد : 215
شنبه 19 بهمن 1392 ساعت: 17:40
نویسنده:
نظرات(0)
من آمــــــــــده ام مســافری مانده ز ره از شــــوق زیــــارت، زده این دل لَه لَه گفتند که کربــــــلا بهشت است،بهشت "یــــا فاطـمة اشفعـ

من آمــــــــــده ام مســافری مانده ز ره

از شــــوق زیــــارت، زده این دل لَه لَه

گفتند که کربــــــلا بهشت است،بهشت

"یــــا فاطـمة اشفعـــی لنا فـــی الجنـــة"

*****

خـدّام تــو اند عالمـــــــــــان دینــــــــی

آیـــــــات عظــام "حجت" و "نــائینی"

عالم شده اند از تــــــــــــــواضع کردن

"مشکینی" و "بهجت" و "بهـاء الدینی"

*****

هر چنـد که نـــــوبرانه ها در شهــر است

جز نان و رطب ،با همه دندان قــهر است

تلـــــــخ است تعـــــــارف طعام حــــــکّام...

این قوم انار ساوه شان هم زهـــــــــر است

محمد کاظمی نیا


تعداد بازديد : 135
پنجشنبه 17 بهمن 1392 ساعت: 10:41
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-ورودیه به شهر قم در پی دیدن مسافر خود گام در جاده‌ی خطر بگذاشت هر قدم با نوای یا محبوب در دل جاده‌ها اثر بگذاشت شمع جانش د

حضرت معصومه(س)-ورودیه به شهر قم

 

در پی دیدن مسافر خود

گام در جاده‌ی خطر بگذاشت

هر قدم با نوای یا محبوب

در دل جاده‌ها اثر بگذاشت

 

شمع جانش در آتش هجران

همچنان قطره‌قطره می‌شد آب

آری از شرم روی پر نورش

بود خورشید در میان حجاب

 

تا قدم روی چشم قم بگذاشت

اشک‌ها زیر پاش لغزیدند

دسته گل‌ها به پای قافله‌اش

مست و خنیاگرانه رقصیدند

 

اشك و شور و سلام و عود و گلاب

چشم‌ها خیره بر كجاوه‌ی او

می‌وزید از نگاه بیمارش

عطر جانبخش ضامن آهو

 

نور او با نگاه مردم شهر

نقل آیینه و تبسم بود

بین گل‌ها و شور و هلهله‌ها

هودج آسمانی‌اش گم بود

 

مثل زهرا قدش خمیده شد و

عزمی از كوه پر توان‌تر داشت

از نفس‌هاش سوز جاری بود

عمرش آهنگ رو به آخر داشت

 

این مكان قم؟ مدینه؟ آه كجاست؟

بانویی اینچنین شده بی‌تاب

ناله‌هایی ز جنس شوق سفر

بانویی خسته گوشه‌ی محراب

 

بر خلاف مدینه‌ای بانو!

شهر، با گریه‌ی تو می‌گریید

یكسره آه می‌شد و آتش

شهر تا ناله‌ی تو را می‌دید

 

شهر مبهوت بی‌قراری او

لحظه‌ها در تب زمان گم بود

بیت‌های مصیبتش پیدا

واژه در ذهن شاعران گم بود

 

هر غروب، آسمان دلش می سوخت

در تب ناله‌های جانسوزش

در دل درد و داغ‌ها كم‌كم

غصه شد قصه‌ی شب و روزش

 

لحظه‌ای در خودش نمی‌گنجید

در قم اما دلش خراسان بود

ماه تابان این دیار افسوس

پشت ابری ز آه پنهان بود

 

روز تلخ وداع با این ماه

عاقبت سر رسید، دل‌ها سوخت

بلبل از داغ لاله كنج قفس

در خودش عاشقانه تنها سوخت

 


تعداد بازديد : 533
دوشنبه 07 بهمن 1392 ساعت: 9:07
نویسنده:
نظرات(0)
امام رضا(ع)-شهادت- از زبان حضرت معصومه(س) یک دلم رو بسوی قبله ی هشتم دارد یک دلم میل حریم حرم قم دارد خواستم روضه بخوانم ز برادر، دل گفت خواهر

امام رضا(ع)-شهادت- از زبان حضرت معصومه(س)

 

یک دلم رو بسوی قبله ی هشتم دارد

یک دلم میل حریم حرم قم دارد

خواستم روضه بخوانم ز برادر، دل گفت

خواهرش وقت عزا حقّ تقدم دارد

***

چه قدر، جان برادر به زمین می افتی

ای عزیز دل خواهر به زمین می افتی

تو علی هستی و در کوچه بسمت حجره

مثل زهرای پیمبر به زمین می افتی

***

این عبایی که کشیدی به سرت یعنی چه

این قد خم شده و مختصرت یعنی چه

کاخ مأمون چه به روز دل تو آورده

روی لب، لخته ی خون جگرت یعنی چه

***

از نفس های تو اندوه و غمت می ریزد

هر قدم، عمر تو پای قدمت می ریزد

هی نفس، سرفه، نفس، سرفه، نفس، وای چقدر

پاره پاره جگر از بازدمت می ریزد

***

حجره بسته است برادر، چه سرت می آید

چه کسی بر بدن محتضرت می آید

خواهرت نیست اگر، مانده برایت پسری

شکر حق، لحظه ی آخر پسرت می آید

***

خوش بحالت! پسری مانده برایت، مولا

قوّت بال و پری مانده برایت، مولا

خوش بحال پسرت، هست سرت در بر او

خوش بحالت که سری مانده برایت مولا

 


تعداد بازديد : 147
پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت: 6:21
نویسنده:
نظرات(0)
نذر نگاه مهربان معصومه(س) از آل عشق غیرِ کرامت ندیده ام از باغ عشق غیرِ اجابت نچیده ام از کوزه ی کریمه تان آب می خورم در پیچ بندگی شما تاب می خ
نذر نگاه مهربان معصومه(س)


از آل عشق غیرِ کرامت ندیده ام

از باغ عشق غیرِ اجابت نچیده ام

از کوزه ی کریمه تان آب می خورم
در پیچ بندگی شما تاب می خورم

یک تکه نور کنج دلم راه می رود
در خاطرش به دیدن آن ماه می رود

با بال عشق سمت تو پرواز می کنم
در مرقدت حدیث دل آغاز می کنم

وقتی که از نگاه شما مست می شوم
فارغ ز هرچه نیست،فقط هست می شوم

از کوه غم به شادی دلها رسیده ام
لب تشنه ام،به چشمه ی دنیا رسیده ام

از نام تو تمام زمین آبرو گرفت
*باید برای بردن نامت وضو گرفت

نامت به زیرِسایه ی موسی بن جعفراست
ایمان تو ادامه ی تفسیر کوثر است

لطف ضریح تو،کرمِ شمس مشهداست
گلدسته ات حریم نفس های احمد است

ایرانِ من به عشق شما هست جاودان
قم،قبله ی حدیث بهشت ست بی گمان

بانو،چه خوب شد به هوای برادرت
اینجارسید جسمِ گلِ یاسِ اطهرت

کشتی شکسته ام،به تو پهلو گرفته ام
عمریست با نگاه رضا خو گرفته ام

رخصت بده نفس بکشم در هوای تو
رخصت بده که باز بمیرم برای تو

شعرم به یادِ عاشقی ات پر امید شد
شاید که در هوای وصالت شهید شد.


*این مصرع وام دار شاعر گرانقدر،آقای حمیدرضا برقعی ست.


تعداد بازديد : 299
جمعه 22 شهریور 1392 ساعت: 1:14
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح شوره زار است اگر قم، تو در آن دریایی تو همیشه، همه جا، در همه آن با مایی اصل و فرع ات همه نور است، خود خورشیدی ... و نه تنها

حضرت معصومه(س)-مدح

 

شوره زار است اگر قم، تو در آن دریایی

تو همیشه، همه جا، در همه آن با مایی

اصل و فرع ات همه نور است، خود خورشیدی

... و نه تنها پدرت که تو خودت موسایی

بعد زهرا و عقیله به خدا بانو جان...

بهترین اسوه برای همۀ زن هایی

وادی طور شده قم ز تو موسی زاده

بیت نور است زمینی که تو در آنجایی

می شود قم همه اش مرجع تقلید اگر...

کمتر از ذره ای از علم خودت بنمایی

مثل تو نیست، اگر داشت زمین رو می کرد

همسری نیست برای تو ز بس یکتایی

حاجت مردم قم دست غلامان شماست

تو امید دل شیعه ز غم فردایی

وسعت روح تو قم را چو مدینه کرده...

گر چه پنهان شده قبری، تو خودت زهرایی

باطن قم، نجف و مکه و مشهد باشد

یک حرم داری و این قدر در آن دارایی

مثل ایوان نجف، صحن تو حالی دارد

تو نظر کردۀ چشمان خود مولایی

خشت خشت حرمت پنجره ی فولاد است

کار خاک قدمت، کار دم عیسایی...

گردن مردم ایران به خدا حق داری...

مایۀ قدرت ما پیش همه دنیایی

 


تعداد بازديد : 117
سه شنبه 19 شهریور 1392 ساعت: 8:52
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-ولادت السلام ای مجدّدِ اسلام ای به معنا مبلغ احکام السلام ای کریمۀ عترت ای مدار سخاوت و اکرام ای نشان از خدیجۀ کبری وی مرام

حضرت معصومه(س)-ولادت

 

السلام ای مجدّدِ اسلام

ای به معنا مبلغ احکام

السلام ای کریمۀ عترت

ای مدار سخاوت و اکرام

ای نشان از خدیجۀ کبری

وی مرامت ز فاطمه پیغام

السلام ای سلیله الزهرا

آیه الله واجب الاِعظام

السلام ای عقیله الثانی

زینب دوم از غمِ ایّام

ای رضا را تمام قد شیعه

عطر او از تو گردد استشمام

لفظ صدّیقه جزو اَلقابت

در صداقت بفاطمه همگام

اهل بیت از تو گفته اند همه

بسکه هستی میانشان خوشنام

عابده زاهده محدّثه ای

در مقام تو نیست هیچ ابهام

در طوافت عبا و عمّامه است ...

یک لباسی چو جامۀ احرام

ای به سر سایۀ تو ، اَلمِنَّه

اشفعی للغریب فی الجنه

ای مقامت کنیز رحمانی

وی به آل رسول ارزانی

ای دل و جان حضرت کاظم

وی دلت جلوه گاه سبحانی

ای سفیر بلند آوازه

که تویی زائر خراسانی

نام تو هر کجا که می آید

آبرو بخش بزم روحانی

دومین فاطمه که بی همتاست

در میان زنان قرآنی

دامن نجمه هست گلریزان

از تو با غنچه های رضوانی

در حقیقت تویی تویی تسلیم

در همه امتحان ایمانی

هر کسی تابع تو می گردد

میرسد تا عروج انسانی

ای که در قم بلند مرتبه ای

نه فقط بر زنان ایرانی

مورد احترام نوع بشر

سایه ات شوکت مسلمانی

ای به سر سایۀ تو ، اَلمِنَّه

اشفعی للغریب فی الجنه

یک زن و این همه ثنا بانو !

این همه در خدا فنا بانو !

زن نه دوشیزه ای شرف پرور

در تمام زمانه ها بانو !

هجرتت عبرت همه تاریخ

در ره یاری خدا بانو !

کربلا را دوباره کردی خلق

مثل بانوی کربلا بانو !

هر چه دیدی مصیبت و هجران

یاد کردی ز نینوا بانو !

با همین ابتکار زینبی اَت

اصل دین را شدی بقا  بانو !

آفریدی حماسه ای جاوید

با صبوری به ابتلا بانو !

خوش درخشیدی ای ستارۀ عشق

در میان ستاره ها بانو !

از مدینه قیام تو تا قم

مایۀ نصرت رضا بانو !

انقلاب از تو پا گرفت اینجا

ای مجیب امام ما بانو !

درس عشق و شهادت و ایثار

از تو شد مشق جبهه ها بانو !

ای مراجع غلام درگاهت

 وی خلایق ترا گدا بانو !

بانیِ فیضیه تویی بی بی!

حوزۀ علمیه ترا بانو !

منتقم را بخوان که می آید

به دعای دل شما بانو !

انتقام برادرانت را

گیرد از خصم بی حیا بانو

انتقام حسین و زهرا را

گیرد از اشقی الاشقیا بانو

ای به سر سایۀ تو ، اَلمِنَّه

اشفعی للغریب فی الجنه

با دلی مملو از محبّت تو

آمدم در کنار تربت تو

رو سیاه آمدم به شرم حضور

تا ببخشد خدا به حرمت تو

بانوی بانوان موسایی !

تشنه ام تشنۀ عنایت تو

من کجا  این حریم با عظمت

این هم از شیوۀ کرامت تو

حرم اهل بیت شهر قُمَت

مومنین طالب زیارت تو

بر سر شیعه سایه افکنده است

از ازل پرتو ولایت تو

خار چشمان دشمنان شَهرَت

نور چشمان دوست شُهرَت تو

اسوۀ بانوان نجابت توست

الگوی هر زن است عفت تو

ای تجلی گه امام زمان

حرم با صفای حضرت تو

جمکران زائر شب و روزت

عزّت زائران ز عزّت تو

زائر مشهد الرضا هربار

گیرد اذن سفر ز جنّت تو

آستان تو آشیان مَلک

مأمن جبرئیل دولت تو

انبیا قدر دان کوثری اَت

اولیا مفتخر به نعمت تو

ای شفاعتگر همه شیعه

عالمی تشنۀ شفاعت تو

ای به سر سایۀ تو ، اَلمِنَّه

اشفعی للغریب فی الجنه

***

حاج محمود ژولیده


تعداد بازديد : 119
سه شنبه 19 شهریور 1392 ساعت: 3:07
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح و ماه حاجی رندی ست در طواف حرم و کـهکـشان که قـدم می زنـد کنار ارم و مـن کــبـوتـر شــیـدای گــنـبـدت بـانـو و آسـمان چه

حضرت معصومه(س)-مدح

 

و ماه حاجی رندی ست در طواف حرم

و کـهکـشان که قـدم می زنـد کنار ارم

و مـن کــبـوتـر شــیـدای گــنـبـدت بـانـو

و آسـمان چه حـقیر است زیر بال و پرم

 


تعداد بازديد : 101
سه شنبه 19 شهریور 1392 ساعت: 3:06
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح و ولادت سر زد از شرق قبیله، آفتاب چشمه جوشاند از مسیله، آفتاب* با کویری های قم، هم کاسه شد ساده و بی شیله پیله، آفتاب طاه

حضرت معصومه(س)-مدح و ولادت

 

سر زد از شرق قبیله، آفتاب

چشمه جوشاند از مسیله، آفتاب*

با کویری های قم، هم کاسه شد

ساده و بی شیله پیله، آفتاب

طاهره، معصومه، لیلای رضا

فاطمه، سِتّی، جلیله، آفتاب

ذره ها را برد تا عرش حرم

شرحی از "نحن الوسیله " - آفتاب -

او مرا شمس الشموسی کرده است

آفتاب آمد دلیلِ آفتاب ...

 

* مسیله نام کویری در قم است که برخلاف سایر کویرهای ایران که از پوشش گیاهی بهره چندانی نبرده‌اند، دارای تنوع بالای گیاهی و جانوری است.

 


تعداد بازديد : 249
سه شنبه 19 شهریور 1392 ساعت: 3:05
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح قم عزّ و شرف ز نور اسلام گرفت در دامن سبز شیعه آرام گرفت وز برکت مضجع شما بانو بود دروازه ای از بهشت اگر نام گرفت

حضرت معصومه(س)-مدح

 

قم عزّ و شرف ز نور اسلام گرفت

در دامن سبز شیعه  آرام گرفت

وز برکت مضجع  شما بانو بود

دروازه ای از بهشت اگر نام گرفت

 


تعداد بازديد : 113
سه شنبه 19 شهریور 1392 ساعت: 3:04
نویسنده:
نظرات(0)
از نیمه شب گذشته و در جستجوی تو من را کشانده سمت حرم آرزوی تو جایی میان مسجد اعظم نشسته ام مایل شده ست قبله ی قلبم به سوی تو انسان سیب خورده

 

از نیمه شب گذشته و در جستجوی تو

 من را کشانده سمت حرم آرزوی تو

جایی میان مسجد اعظم نشسته ام

 مایل شده ست قبله ی قلبم به سوی تو

انسان سیب خورده چو مس می شود طلا

 با کیمیای معنوی گفتگوی تو

فیض زلال فیضیه ... دار الشفای عشق

 یک جرعه بود حوزه ی قم از سبوی تو

می ایستم به شوق تماشای گنبدت

 هر روز صبح ... کنج ارم ... روبروی تو

زل می زنم به گنبد و پر می کشد غزل

 طبعم پناه می برد از من به کوی تو

لبخند مهربان تو بانو سرودنی ست

 پر کرده حجم شعر مرا عطر و بوی تو

 


تعداد بازديد : 103
سه شنبه 19 شهریور 1392 ساعت: 3:04
نویسنده:
نظرات(0)
صومه(س) - وحید محمدی شکر بر منّت خدا داریم باز هم شوق ربّنا داریم ما ز یمن حضور سبز شما دل

 

شکر بر منّت خدا داریم

باز هم شوق ربّنا داریم

 

ما ز یمن حضور سبز شما

دلی از عشق با صفا داریم

 

امشب از لطف یک نگاه شما

حال زیبای یک گدا داریم

 

ما گدا و تویی کریمه ی عشق

چشم امید بر شما داریم

 

با حساب دو شهر قم – مشهد

ما در ایران دو کربلا داریم

 

گرچه از خاک کربلا دوریم

لا اقل مشهدالرضا داریم

 

ما درون حرم کنار ضریح

از تو امید اعتنا داریم

 

قبر مخفی فاطمه اینجاست

باز حس مدینه را داریم

 

تا نگاه تو را به خود بخریم

روی لب ذکر یا رضا داریم

 

ای دل آرام حضرت سلطان

خواهر با کرامت سلطان

 

دست خالی ما و رحمت تو

چشم داریم بر عنایت تو

 

سالها بوده ایم مهمانِ

چشمه ی فیض با کرامت تو

 

قدر تو بی حساب چون شب قدر

بی حساب است قدر و قیمت تو

 

بر دلت ماند حسرت دیدار

ای فدای نگاه حسرت تو

 

آسمان با همه بزرگی اش

خیره مانده است بر جلالت تو

 

غصّه ها از دل رضا می رفت

تا که می دید قد و قامت تو

 

در تو می دید روح زهرا را

بس که چون فاطمه است هیبت تو

 

به زنان درس بندگی داده است

چادر تو ، شکوه و عفّت تو

 

پیش مردم بدم نکن بی بی

دست خالی ردم نکن بی بی

 

بی شمار و عدد گدا داری

به غم عشق مبتلا داری

 

اینکه ما را کشانده ای یعنی

نظر دیگری به ما داری

 

درد دوری چه درد جانکاهیست

حسرت دیدن رضا داری

 

پیر کرده تو را غم دوری

از زمانه گلایه ها داری

 

عمّه ی دوم امام زمان

صبری از جنس کربلا داری

 

بی بی از عمّه ات بخوان امشب

ای امان از غم دل زینب

 

پیش چشمت برادر تو نرفت

سایه اش بود و از سر تو نرفت

 

از کنارت به کهنه پیراهن

آه امّید آخر تو نرفت

 

دست کم محرمی کنارت بود

بر سرت بود و معجر تو نرفت

 

بدنی زیر سمّ مرکب ها

روی نی رأس دلبر تو نرفت

 

جرعه آبی کنارتان بود و

طفل شش ماهه از بر تو نرفت

 

آخرین لحظه ها رضا آمد

به سرت بود و از سر تو نرفت

 

تازیانه به پیکرت نزدند

طعنه بر داغ مادرت نزدند

 

وحید محمدی


تعداد بازديد : 184
جمعه 15 شهریور 1392 ساعت: 11:16
نویسنده:
نظرات(0)
از باد گرفتن ز شما نام و نشانی من ذره ی خاکم که گذشتم ز جهانی حالا که رسیدم به پر چادر پاکت بی بی
از باد گرفتن ز شما نام و نشانی

من ذره ی خاکم که گذشتم ز جهانی

حالا که رسیدم به پر چادر پاکت

بی بی نکند چادر خود را بتکانی

با غصه و درد آمده ام سوی تو بی بی

حا شا که منه غم زده از خویش برانی

عقلم که فدا شد دل من هم به فدایت

ماند ست برایم فقط این عمر جوانی

من بی کس و کارم ، و شما یار غریبان

و الله که من اینم و والله تو آنی

گر ضامن آهو شده سلطان خراسان

تو شاه قمی که به سگی داده امانی

عمریست که دنبال حریم گل یاسم

عمریست که گیرم من از او از تو نشانی

دل تنگ حسینم ، و تو این نوکر خود را

بی بی چه شود گر به حریمش برسانی

شاعر: مصطفي شالباف


تعداد بازديد : 229
پنجشنبه 14 شهریور 1392 ساعت: 0:43
نویسنده:
نظرات(0)
محملت با وقار می آمد سبزترازبهار می آمد وه! عجب خوش خرام می آمد با شکوه تمام می آمد محملت بود
محملت با وقار می آمد

سبزترازبهار می آمد
 
وه! عجب خوش خرام می آمد

با شکوه تمام می آمد
 
محملت بود و... خیل ِ استقبال

!کم محلی نشد ! زبانم لال
 
دم قم گرم! سربلند شدیم

ازدعای ِ تو بهره مند شدیم

دم قم گرم ! احترام گذاشت

هرچه گل داشت،روی ِ بام گذاشت
 
قم نگاهش لبالب ازشرم است

شام ویران که نیست! خونگرم است
 
پاکی وحُجب،باورِ چشمش

قدم میهمان سرِ چشمش
 
چادرت ذره ای غبار ندید !

آفتابی به نی سوار ندید !
 
با مَحارم به قم رسیدی ،شکر

سردروازه ای ندیدی، شکر
 
دست ِ بیعت به طبل جنگ نخورد

به غرورت کلوخ وسنگ نخورد
 
قم کجا!؟ کوفه ی خراب کجا!؟

تو کجا !؟ زینب ورباب کجا!؟
 
گوشه ی معجرت نمور نبود

خبرداغی از تنور نبود
 
ساربان محملت عجول نراند

چادرت زیرپای ِ شمر نماند
 
هرچه شد،شد! رسیده جان برلب

!ای امان ازغریبی ِ زینب
 
عمه ات اشک ِ ارغوان را دید

خنده ی نحس ِ خیزران را دید
 
ته گودال ِ پربلا را دید

تن ِ پامال ِ چکمه ها را دید
 
کوفه را بی عصای ِ پیری رفت

خاک عالم سرم، اسیری رفت
شاعر: وحيد قاسمي

 


تعداد بازديد : 321
پنجشنبه 14 شهریور 1392 ساعت: 0:39
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 19
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف